مثل سگ

دوسش دارم مثل سگ ،معنی این مثل سگ راخودم هم نمیدونم اما وقتی میخاستم بهش بگم خیلی دوستش دارم شدت علاقه ام را اینجور بیان میکردم

مثل سگ

دوسش دارم مثل سگ ،معنی این مثل سگ راخودم هم نمیدونم اما وقتی میخاستم بهش بگم خیلی دوستش دارم شدت علاقه ام را اینجور بیان میکردم

ببخش

ساعت 6 عصره و تازه رسیدم خونه
تاریکی دم غروب ؛ نوشته های وب لاگی که دزدکی پیداش کردم ، فال حافظ شب یلدا و حرفای چند دقیقه پیش حسابی دمقم کرده و رسیده و نرسیده نشوندتم پشت لپ تاپ تا یکم خودم را تو نوشته
های در همم خالی کنم.
ادم یه وقتایی یه کارایی مکینه که نتیجه اش با چیزی که انتظار داره خیلی فاصله داره ، جریان فضولی من و پیدا کردن وبلاگ تنهایی هایی عزیز ترین کسم هم یکی از اوناست ، یه خریتی که دلش را شکسته و از من دلخور کرده ، گرچه زیاد به رو نیاورد اما امروز از نوشته هاش فهمیدم چیکار کردم، و تنهایی جایی که برای خالی کردن خودش پیدا کرده بود را با بی رحمی ازش گرفتم . تو این همه مشکلی که داشت و منم بهش اضافه شدم یه حرفایی داشت که شاید نمیتونست به خودم بگه و شاید دلش میخاست یه روزی که دیگه برای خیلی از کارا دیر باشه به من بگه ، اما اینطوری شد که فضولی من کار دستم داد و لذت یا عذاب خوندن حرفای دلش را از خودم گرفتم .
همیشه خوندن نوشته هاش مخصوصا وقتی سر کار دلم براش تنگ میشه و نمیتونم باهاش حرف بزنم خیلی ارومم میکنه و باعث میشه راحت تر دوریش را تحمل کنم ، و شاید برای همین بود که نتونستم جلوی خودم را بگیرم ؛ از وقتی هم که وبلاگش را پیدا کردم تا حالا چندین بار کامل خوندمش و تنهاییم را با نوشته های تنهاییش تقسیم کردم اما حیف که دیگه هیچ وقت تو اون وبلاگ مثل قبل نمی نویسه ؛ از این به بعد فقط میتونم حسرت بخورم....

بگذریم
خسته ام ؛ خیلی خسته ام ؛ دیشب تو ماشین به مادرم میگفتم نمی دونم دارم تقاص چی را پس میدم ، نمیدونم دارم تاوان کدوم دل شکسته ؛ کدوم روح زخمی ؛ کدوم حسرت یا کدوم گناه را پس میدم و این خیلی تحمل این شکنجه را سخت تر میکنه ...
باز دلقک قصه دلش گرفته و غصه داره ، دلش میخاد یه جایی بنویسه که فعلا عشقش نخونه ، میترسه حرفاش قدماش را تو راهش سست کنه ، میترسه رفیق خوبی تو نباشه ، نمی خواد پشت سر مسافرش اشک بد شکون بریزه ، می ترسه که تعبیر فال شب یلدا باشه ... اما نمیتونه بنویسه وقتی کسی نخونه ، گرچه برای دل خودش می نویسه اما دلش یه مهمون عزیز داره که تموم خونه دلش را گرفته و چطور میشه یواشکی اون کاری بکنه ؛ حرفی بزنه یا ....
خدایا اینجا می نویسم که بعدا اگه وجدانم به صلابه کشیدم و تو دادگاه درونم دلم را به مرگ محکوم کرد یادم بیاد تو این روزای تاریک زندگی هر روز بهت التماس کردم که کمکمون کنی و همه چیز را اونجور که به نفع همه باشه درست کنی ، خدایا تو این روزا که به زور فراموشی و لودگی و مستی و کارای هرگز نکرده تو زندگیم کم رنگت کردم تا یا فراموشت کنم یا اگه پیدات کنم دیگه هیچ وقت فراموشت نکنم شاهد باش به جایی رسیدم که انقدر عاجز و خسته و بریدم که یواشکی خودم بهت التماس میکنم به داد ما برسی و خیلی بی انصافیه اگه امید عشق من ما را تنها بزاره ، نامردیه که مرد نامردی کنه ...
خدایا چرا به این جا رسید ، اخه خدایا ما چی باید بفهمیم که نمی فهمیم ، اون چیه که با این همه زجری که ما کشیدم میرزه ، میخواستی به من بهمونی حرف مفت میزنم که دیگه عاشق نمیشم ، میخواستی نشونم بدی چقدر ذلیل و محتاجتم ..
ولی خدای من اون چه گناهی کرده که باید به خاطر اینطور به سردگمی بیافته ؛ شریکش چه گناهی کرده ، خدای چی میخای به نشون بدی ، هر کاری میخای بکن ؛ خدایا خداییت را بکن ؛ هر کاری میخای بکن اما بقیه را به اتیش من نسوزون خدایا دستمو از اتیشی که به ارامشش زدم کوتاه کن ؛ اگه لازمه قطع کن ؛ ببر
تو رو به عشقی که بینمونه منو ببخش ، باور کن دلقک خسته اهل سوء استفاده نبود ؛ به خدا دلش می خواست رفیقت باشه ؛ برا خاطر تو خیلی کارا حاضر بود بکنه ، به خدا فکر میکرد عاشقته ، به خدا هر روز هزار تا سوال از خودش میکرد که مطمئن بشه واقعا دوست داره ، باور کن اگه زخمی زده از نادونی بوده ؛ باور کن همیشه حاضره جبران کنه ؛ ببخشش ، بخشش اگه نادونی کرده ، اگه دلت را شکسته ، اگه احساست را جریحه دار کرده ، اگه دلت را پژمرده کرده ، اگه اشک رو گونه هات نشونده ؛ اگه نتونست اونی باشه که میخواست بزار به حساب ضعیفیش به حساب بد بختیش به حساب بچگش ، بخاطر همه بدیاش همه حسادتاش همه حسرتاش همه ارزوهای مسخره اش ؛ همه باری که رو شونت گذاشت ، همه لحظه هایی که ازت دزدید ؛ همه حسرتی که تو دلت جا گذاشت ، بخاطر زخمی که رو دل و تنت جا گذاشت ببخشش
خیلی دلم گرفته و تنهایی تنها چیزی که دلم میخاد با این ترانه تقسیمش کنم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد